تصحیحی دیگر از میرهاشم محدث
تاريخنگاري از فرازهاي فاخر فرهنگ و تمدن اسلامي و ايراني است و در سير تاريخنگاري جهاني نيز، جايگاهي خاص دارد و گرچه درباره اين موضوع و جوانب گوناگون آن، دهها و صدها اثر پژوهش منتشر شده، با توجه به اهميت آن، شايسته پژوهشهاي بيشتر و عميقتر است. آثاري كه از سدههاي نخست هجري به صورت تكنگاري در باب سيره رسول اكرم(ص) و اخبار خلفا و حوادث ديگر در جاي جاي سرزمينهاي اسلامي پديد آمد، تا تأليف آثار بزرگتر، مانند تاريخ طبري، در صورتبندي آگاهي تاريخي مسلمانان از گذشته خويش نقش قاطع داشت و آثار آن تا روزگار ما همچنان پابرجاست. بدين سان از همان سدههاي نخست انبوهي از آثار تاريخي از عمومي و جهاني تا تواريخ محلي يا بر مبناي سلسلهها و خاندانها و انواع ديگر پديد آمد؛ به ويژه تاريخنگاري به زبان فارسي، كه خود فصلي بلند و درخشان از آن ميراث باشكوه است و ارزشي دوچندان دارد و حاكي از اهتمام ايرانيان در تأليف آثار تاريخي به پارسي است. مايه تأسف است كه انبوهي از كتابهاي تاريخي آن ادوار از دست رفته و اينك جز نامي يا احياناً نقلي از آنها در دست نيست، با اينهمه آنچه در دست است و شناسايي شده، همچنان چشمگير و قابل توجه است. كتاب «خلاصه الاخبار في بيان احوال الاخيار» يكي از تواريخ عمومي مهمي است كه در عهد تيموريان تأليف شده و تاريخ بشر از ابتداي آفرينش تا سال 905ق را در بر ميگيرد. مؤلف طبق تصريح خودش چون كتاب «روضهالصفا»ي جدش را عظيم و بزرگ دانسته، براي استفاده بيشتر، آن كتاب را خلاصه كرده و «خلاصهالاخبار» ناميده و بيست و سه سال بعد دوباره با استفاده از همان «روضهالصفا» و منابع ديگر، «حبيب السير» را نگاشته است كه آوازة بيشتري دارد. بنابراين اين سه كتاب مانند سه ضلعي هستند كه مثلث منابع تاريخ ايران را تشكيل ميدهند. هر سه كتاب شخصيت حقيقي و حقوقي خاص خود را دارند. مطالبي در هر كدام از اين سه كتاب هست كه در آن دو تاي ديگر نيست. كتاب حاضر در يك مقدمه و ده مقاله و يك خاتمه تدوين شده است:
مقدمه: در خلقت و آفرينش جهان،
مقاله اول: در ذكر انبياء مرسلين صلواتالله عليهم اجمعين،
مقاله دوم: در ذكر حكما رحمهالله عليهم،
مقاله سوم: در ذكر ملوك عجم و سلاطين ماتقدم،
مقاله چهارم: در ذكر حالات و غزوات پيغمبر اكرم صليالله عليه و آله و سلم،
مقاله پنجم: در ذكر خلفاي راشدين و ائمه اثني عشري رضوانالله عليهم اجمعين،
مقاله ششم: در ذكر خلفاي بني اميه، مقاله هفتم: در ذكر خلفاي عباسيه،
مقاله هشتم: در ذكر طبقات سلاطين كه بعضي معاصر عباسيان و برخي بعد از ايشان بردهاند،
مقاله نهم: در ذكر فرزندان يافث بن نوح و مغولان، مقاله دهم: در ذكر پادشاهي امير تيمور گوركان و بيان سلطنت اولاد او.
خاتمه در تاريخ هرات و ساختمانها و باغهاي آن شهر و سرگذشت نود و هشت تن از مشايخ و دانشمندان و فضلا و سرايندگان و خوشنويساني كه در كتابخانه سلطاني كار كردهاند و نيز نقاشان و مهندسان و استادان موسيقي و نوازندگان روزگار سلطان حسين بايقرا. خواندمير شاعر هم بوده و اشعار زيادي از خودش در اين كتاب آورده است. كل كتاب خلاصهالاخبار تاكنون چاپ نشده بود. نسخ خطي فراواني از آن موجود است به طوري كه مرحوم استاد احمد منزوي، سي و يك نسخه از آن را در فهرست نسخههاي خطي فارسي (ج6، ص4147) نشان دادهاند كه مصحح محترم در اين كتاب از پنج نسخه خطي استفاده كرده است. كتاب حروفي خوشخوان و صفحهبندي مناسب دارد و جا داشت ناشر ارجمند آن را در دو جلد چاپ ميكرد كه براي خواننده آسانتر بود.
خواندمير در حدود سال 880 هجري قمري در خانداني شيرازي در هرات به دنيا آمد و در سال 942 در هند درگذشت و بنا بر خواسته خودش در مزار خواجه نظامالدين اوليا، نزديك آرامگاه اميرخسرو دهلوي دفن شد. او در عرض اين مدت توانست آثار مهمي از خود به يادگار بگذارد كه عبارتند از: مآثرالملوك، حبيبالسير في اخبار افراد البشر، منتخب تاريخ وصاف، قانون همايوني، همايون نامبر، مكارم الاخلاق و دستور الوزرا. گفتني است مصحح دانشور اين اثر، جناب آقاي ميرهاشم محدث كه از پژوهشگران عاليقدر كشور هستند، پيشتر با تصحيح دهها جلد كتاب از آثار فرهنگ اسلامي، صلاحيت علمي خود را براي نشر چنين آثاري نشان دادهاند و خوشبختانه با جديت تمام راهي را كه پدر بزرگوارشان مرحوم ميرجلالالدين محدث ارموي در پيش گرفته بودند، با جديت ادامه ميدهند. ضمناً ايشان خواهرزاده زندهياد جلال آلاحمد هستند و با مرحوم آيتالله شيخ آقابزرگ تهراني و استاد ثبوت نسبت خويشاوندي دارند. اينهمه بيانگر پرورش مصحح در محيطي علمي است.
دیدگاهتان را بنویسید