نقد و بررسی
باید ستاره ای روشن کنمآری قلم است که دربادها و بحران ها دست مرا گرفت و بی صدا با من اشک ریخت .من زیر سایه ی اوست که نفس تازه می کنم .به لطف او با همه ی کلمه ها و جمله ها قوم و خویش شده ام. واژه های قد و نیم قد زیادی از سر و کول کاغذهای من بالا می روند من درِ کلبه ی تنهایی ام را به روی تمام واژه ها باز گذاشته ام از این روست که درلحظه های تاریک ، شعر می آید و دفترم را روشن می کند . « شعر» پنجره ای است که از کلبه ی روح من به دنیای بیرون باز می شود و از آن می توانم به تماشای باران ،آفتاب ، بهار و پاییز بنشینم . می توانم از این دریچه به زمزمه های دلتنگِ لب ها و دل ها گوش بسپارم. می توانم در انعکاس این پنجره بخندم و گریه کنم … من شب های زیادی غربتم را در شانه های شعر گریه کرده ام ،لحظه های تاریک زیادی تنهایی هایم را سر او خالی کرده ام. شعر یعنی « من » به زیباترین شکل از دهان هجاها بیرون بیایم ! « شعر» یعنی صدای مرا بشنوید و مگذارید ناله های نیازم در گوشه ی گوش ها بیفتد .نگذارید مثل حروف سرگردان گفته نشوم. نمیخواهم پراکنده و پوچ در بازیِ بادها بیفتم. نمیخواهم در خالی ِ همراهی ها ،همراه هر احساس و اندیشه ای گام بردارم .می خواهم در آغوش واژه ها بزرگ شوم ،در دامن تعبیرها و تصویرها قد بکشم. میخواهم شعر بیاید و به جای من ادامه بدهد این نفس های خسته را ….
پدید آورنده : | مینا آقازاده |
سال چاپ : | اول – 1393 |
تعداد صفحه : | 100 صفحه |
نوع چاپ : | سیاه و سفید |
قطع کتاب : | رقعی |
نوع جلد : | جلد شومیز |
0دیدگاه