جامعه در عصر جهانی شدن

موضوع مطالعه علم جامعه شناسی است و ،(Society)  جامعه این علم با بینش ها و روش هائی قاعدهمند به شناخت چنین موضوعی می پردازد. جامعه به منزله موضوع علم جامعه شناسی اما به هیچ وجه ثابت نیست و در طی تاریخ و طول جغرافیا ، جلوه ها و انواع گوناگون پذیرفته و همچنان نیز می پذیرد. این تحولپذیری را اگر به تحولات فرهنگی جامعه شناسان نیز اضافه كنیم و برخورد آموز ه های آنان را نه تنها با یكدیگر و سایر حلقه های معرفتی كه با كل تفاسیر و تعابیر كنشگران گذشته و اكنون و آینده در عرصه زندگی روزمره از آنها در نظر آوریم، آنگاه به پیچیدگی كار جامعه شناسی واقف می شویم. حداقل این است كه در می یابیم علم جامعه شناسی نمی تواند برای شناخت پدیده ای چنین پویا و لاجرم پویاكننده مشاهده گرانش، احكام ثابت وكلی صادر كند و آنگاه به بازی با این قوانین استنتاجی به منزله اصول بینشی و روشی دل خوش دارد و از واقعیت مزبور قطع نظر كند ؛ مگر آنكه فضائی غیرشناختی در عین تظاهر به شناختمندی بر فرهنگش حاكم باشد