نقد و بررسی
حاصل عمردر رابطه با سروده هایم که شرم دارم از آنها به نام شعر یاد کنم، تصمیم گرفتم که آن گفته ها را گرد آوری کرده و در دفتری به رشتهی تحریر درآورم، ماجرا از آنجا شروع میشود که من از وقتی که خواندن و نوشتن را آموختم، به ادبیات فارسی علاقهی فراوانی احساس میكردم مخصوصاً به کتابهای شعر، به ویژه به دیوان حضرت خواجهی حافظ و شیخ بزرگوار سعدی شیرازی، علاقهی شدید داشتم واینک نیز با آنها همدم هستم، و آنها را خداوند سخن میدانم. باید گفت، خداوند کریم به آنها نعمت فوق را ارزانی داشته است. خلاصه بنده کم کم یک مطالبی در قالب شعر نوشتم و دفتری از این نوع سرودهها فراهم آمد. در یكی از روزهای سال 1355 در بروجرد به منزل یكی از دوستانم به نام مشهدی قاسم گودرزی رفتم. صحبت ادبیات و شعر شد، ایشان پسری داشت بنام ابراهیم که ایشان هم استاد دانشگاه بود و هم شاعر. چند هفته بعد آنها به منزل ما آمدند. از آنجائی که ابراهیم میدانست که من ادبیات را دوست دارم، از بنده پرسید با این همه علاقه که به ادبیات داری آیا موفق شدهای که شعر هم بگوئی یا خیر ! جواب دادم یک چیزهائی مانند شعر نوشته ام . او گفت بیاور تا من ببینم من دفتری را که داشتم به نزد ایشان آوردم .پس از مطالعه و دقت فراوان ، ایشان گفت حالا که شما زحمت میکشی و میتوانی این مطالب را بنویسی، این سبک که نوشته اید اشتباه است و شروع کرد به راهنمائی و من سراپا گوش شدم و از آن به بعد تقریباً دستورات او را اجرا، و سرمشق خود قرار دادم و تقریباً 98 درصد نوشته های آن دفتر را کنار گذاشته و از نو دفتر دیگری را بدست گرفته و در موقعیت های مناسب مطالبی را نوشتم. اكنون بنا به اصرار فرزندانم به خصوص مهدی مجبور شدم که آنها را گردآوری کرده و به صورت یک مجموعه به چاپ برسانم. با این که می دانم نوشته های این کتاب عیب و ایرادهای فراوانی دارد و برطرف کردن و اصلاحات آن نیاز به یک استاد ادبیات دارد . امیدوارم روزی روزگاری یکی از نوادگانم به مرتبه ی عالی استادی ادبیات برسد و این کتاب را تصحیح کرده و اصلاح نماید تا شاید برای افرادی مورد استفاده قرار بگیرد.
علی عسگری
پدید آورنده : | علی عسگری |
سال چاپ : | اول – 1396 |
تعداد صفحه : | 620 صفحه |
نوع چاپ : | سیاه و سفید |
قطع کتاب : | وزیری |
نوع جلد : | جلد شومیز |
0دیدگاه